عکس با کمی شرح!
دختر قشنگم بعد از 1/5 ماه مامان فرصت کرده وبلاگت رو آپ کنه. بابایی هم که قبلا قول همکاری داده بود اصلا برای شما نمینویسه
البته دلیل اصلی این تاخیر نا ارومی ها و بی قراری های خودت بوده که دقیقا بعد از واکسن دو ماهگیت شروع شده و دختر خوش اخلاق من خواستی اون روت رو هم نشون بدی که ما زیادی خوش به حالمون نشه برات از شبانه روزهای گریه و جیغت نمینویسم که بدآموزی نشی برای بقیه نی نی ها!
ما شما رو درک میکنیم و میدونیم که نی نی بودن سخته و شما هم گاهی دل درد میگیری گاهی میترسی و گاهی دلت میگیره دوست داری گریه کنی و هیچ جوری اروم نمیشی.
گاهی هم شما از صبح که بیدار میشی دیگه نمیخوابی و ظهر به بعد خوابت میاد ولی مقاومت میکنی و دم غروب چشمات قرمز میشه و دیگه این شکلی میشی:
و بعدش گریه و گریه تا 12-1 که خوابت ببره.یه مدت هر روز اینجوری بودی الان خدا رو شکر بهتر شدی و اون دوره رو گذروندی.
قربونت برم مامانی که حتی تو گریه هات هم شیرین و خواستنی هستی فقط دل من و بابایی برات کباب میشد که اذیت بودی و ما نمیدونستیم چیکار کنیم.
تو این مدت شما اولین عروسیت رو رفتی و با اینکه ما به خاطر شما فقط نیم ساعت اخر رو رفتیم شما عروسی رو گذاشتی تو دهنت و انقدر جیغ زدی که بدون خداحافظی زدیم بیرون.
دو هفته پیش روشا کوچولو اومد دیدن شما . روشا از شما 1/5 ماه کوچکتره .اولش من شما رو قنداق کرده بودم و شما لالا بودی و ما منتظر بودیم بیدار شی ازتون عکس دوتایی خوشگل بگیریم.
بعد شما بیدار شدی ولی این بار روشا جون گریه میکرد و اخرش نشد یه عکس خندون ازتون بگیریم:
جوجوی مامان دیگه گردنت رو کاملا بالا میگیری و سرت نمیافته. عروسک ها و جغجغه هاتم با دست میگیری و سعی میکنی بذاری دهنت که گاهی موفق میشه.یه نیمچه غلتی هم میزنی
الانم شما بغل بابایی هستی و میخوایم بریم بیرون و من با اینکه کلی مطلب دارم مجبورم تمومش کنم! چند تا عکس خوشگل از شما میذارم
اگه فرصت کنم زود به زود میام و برات مینویسم
این نتیجه گریه شما و خلاقیت مامان و باباست! تاب دستی مدل2013
پرنیان خانوم قبل از حموم
اینم جدیدترین عکسیه که رو کامپیوتر ریختم.مال دو روز پیشه