ادامه عکس های سیسمونیت
جیگر مامان تو این پست به درخواست دوتا از خاله های مهربونت ادامه عکسای سیسمونیت رو میذارم قول میدم زود بیام و از خودت بنویسم که ماشالا روز به روز بزرگتر و شیرین تر میشی کلی عکس ازت دارم هفته پیش در یک حرکت انتحاری بابایی منو رو سورپرایز کرد و برام یه گوشی خوشگل خرید و منم همه ش دارم ازت عکس میگیرم. هر روز عکس بیدار شدنت تو این یه هفته 649 تا عکس ازت گرفتم چیکار کنم خب عاشق همه کاراتم و دلم میخواد همه حالت هات ثبت بشه جوجوی من
اینم بقیه عکسای سیسمونیت:
این جیجیلی های خوشگلم هدیه همکارای باباست.دستشون درد نکنه(بابات ازم خواست که حتما بذارم تو وبلاگت منم با چند ماه تاخیر تونستم حجم عکسا رو کم کنم و بذارم)
مایوت منو کشته مامانی خیلی با مزه ست. بازم دست دوستای بابا درد نکنه.
دو هفته پیش شما رو بردم محل کار بابا و همکارای بابایی رو دیدی و اینجوری که بابایی میگفت باشون دوست شدی و براشون کلی خندیدی
سعی میکنم زودی بیام و برات بنویسم البته اگه شما بذاری الانم تو بغلم نشستی و داری غر میزنی عروسکم.حتی فرصت نکردم کامنتای پست قبل رو تایید کنم و به دوستات سر بزنم