گزارش اولین سفر با دو ماه تاخیر!

جوجوی نازم الان که دارم این پست رو مینویسم شما 6 ماه و 7 روزته 

تا دیروز به خاطر واکسنت تب شدید داشتی خدا رو شکر امروز بهتری و تب نداری الانم شیرتو خوردی و تو تختت گذاشتمت که بخوابی صدای غر غر ت گاهی شنیده میشه خانومی

کلی مطلب و عکس دارم که با تاخیر باید بذارم این پست در مورد اولین سفر شماست. قبلش یه عکس جدید ازت میذارم:

و حالا گزارش مصور سفر:

در پایان ماه 4 ام یه سفر 4 روزه به کیش داشتیم.

اینم کارت پرواز و بلیط شماست:

با اینکه شک داشتم تو پروازای داخلی کالسکه رو بگیرن شما رو تا دم هواپیما با کالسکه بردیم و اونجا تحویلش گرفتن. واقعا کالسکه تو سفر خیلی به کار اومد.هم شما توش میخوابیدی هم زیر ما وسایلمون و ساکت رو میذاشتیم

تو هواپیما اصلا اذیت نشدی و کلی شیطونی کردی و بودنت باعث شد ما کلی بهمون خوش بگذره و ترس از پرواز یادمون بره! تازه بهت جایزه نی نی بودنم دادن!

در کل سفر خوبی بود و چون دسته جمعی بود خوش گذشت پدر جون و مادر جونتم کلی تو نگهداشتن شما کمک کردن و شبا شما رو نگه میداشتن من و بابایی و خاله ها با خاله شبنم (دوست جون من که کیش زندگی میکنه) میرفتیم تفریح. دستشون درد نکنه

هوا هم خوب بود فقط تو پاساژها برای شما خیلی سرد بود. ولی بیرون هوا مطبوع بود.

شما رو پلاژ هم بردم و مایو پوشیدی و شن بازی کردی و کلی دوست داشتی متاسفانه امکان عکس گرفتن نبود.

کلا خرید خاصی نکردیم بیشتر استراحت و تفریح بود و کمی بازار گردی

من و بابایی هر سفری میریم حتی اگه شده یه چیز کوچولو یادگاری میگیریم که هر وقت دیدیمش یاد اون سفر بیفتیم.یادگاری این سفر این کلاه های خوشگل که باباییت سفارش داد درست کردن و منو سورپرایز کرد.

کلی عکس و مطلب دیگه هم هست ولی همین یه ذره رو هم تو 3 قسمت نوشتم. شما برای اولین بار سرماخوردی و همه ش سرفه میکنی از طرفی هم داری دندون در میاری و بی قراری. میدونم خیلی سخته ولی میگذره عشقم